عشق ما تو راه2
باورم نمیشه عزیز دلم تو دیگه واقعا داری میای
باورم نمیشه عزیز دلم تو واقعا تو راهی اونم با چه سرعتی
امروز یعنی٢٧/١/٩٢بازم رفتم ازمایش تا ببینم هورمونام مشگل داشتن یا واقعا تورو تو شکمم دارم ولی وقتی عدد دیدم شوکه شدم نسبت به ٤روز پیش ٥برابر شده بود خانم منشی هم بهم تبریک گفت منم قند تو دلم اب میشد
الان تو تو وجود منی نمیگم حس عجیبی چون یه بار تجربشو داشتم ولی میگم متفاوت خیلی متفاوت
وقتی دردونه اولیمو حامله شدم تا هفته پنجمم نمیدونستم اخه هرچیم ببی چک میدادم نشون نمیداد ولی سر دردونه دومم هنوز ٢هفتم تموم نشده بود که نشون داد
تصمیم گرفتم هر اتفاقی میفته واست تعریف کنم تا از اتش عشقی که هر لحظه در درونم بیشتر و بیشتر شعله ور میشه باخبرت سازم
ای نور دو چشمانم اکنون که این کلمات را با دستانم که مملواز عشق واسه تو عزیز دلم مینویسم بی صبرانه منتظر روزی هستم که تو رو تو اغوشم بفشارم
ولی میدونم که به یه چشم به هم زدن این فرصت تمتوم میشه واسه همینم میخوام از این 9ماه نهایت استفاده رو بکنم
چرا که تو تو دل منی نه فقط واسه 9ماه بلکه همیشه تو دل مامانی
برات ارزوی بهترین اتفاقات میکنم اخه تو و شاه صنم من تمتم زندگی من هستید
از خدایی که شما رو به من هدیه کرده عاجزانه میخوام که هرچی تو دنیا شادی و خوشبختی و سلامتی هست به شما عزیزای دلم ببخشه
از عمر من برداره به عمر شما اضافه کنه
من یه مادرم که ارزوم نیک اقبالی فرزندانم
من عزیزای دلم به خاطر شماها هر رنجی را متحمل می شوم
روز مرگ من روزیه که قطره ای اشک غم گوشه چشمانتون را تر کند
خدا را شاکرم بی نهایت که 2تا پری به من عطا کرده
با جون و دل تا زمانی که خون در رگهای این مادر رنج دیده جاریست دوستان دارم
تا زمانی که این قلب در سینه میتپد به عشق شما میتپد و برای شما میتپد و بدون شما میمیرد
عاشقانه ای برای فرزندانم مینویسم تا زمانی که نفس میکشم
برایتان میمیرم