36ساعت به دیدارمان
امیر حسین عزیزم الان که دارم برات مینویسم کمتر از 2روز مونده که برای همیشه تو رو در اغوش بگیرم
البته از لحاظ روحی خیلی خستم اخه 4روز که شاه صنم خوشگلم که الهی من
فداش بشم تب شدید کرده و 4شب که من و بابایی خواب راحت نکردیم
از طرفی هم نگرونم که اگه خدایی نکرده تا 3شنبه دخترم بهتر نشه من با چه
دلی دو شب تنهاش بزارم
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم تاریخ زایمانمو کاش میتونستم چند روز عقبتر
مینداختم خیلی نگرونم پسر قشنگم از خداجون بخواه ابجی نازتو زود خوب خوب
کنه که من بتونم با خیال راحت برم بیمارستان
اگرم دکتر اجازه بده میخوام فقط یه شب بیمارستان بمونم نه 2شب اخه دکتر
من روشش اینه که 2شب نگه میداره
اینم از عکسای دختر نازم وقتی تب کرده بود
فدات بشم الهی
اینجا هم دختر نازم با بی حالی کنار تخت دادشی جون نشسته
عزیزمین هر دوتون نفسای من
خدایا به خداوندیت قسم هیچ پدر مادری رو از طرف بچه هاشون به ازمایش نکش
خیلی سخت